محمد عاملِ قتل



محمد جنگ‌های بی‌شماری به راه انداخت و انسان‌های بی‌شماری را کشت. محمد فرمان داد سربازان بسیاری را بعد از جنگ سر ببرند، با خشونت و زور این دین تثبیت شد. وقتی یک پیامبر اجازه می‌دهد اسیران جنگی را که تسلیم شده‌اند سر ببرند، زنان اسیر را برده جنسی خویش و یارانش می‌کند، صاحبان سایر ادیان از جمله مسیحیان و یهودیان را از کشور خودشان می‌راند و دینش را با شمشیر تحمیل می‌کند، به راحتی می‌توان گفت چنین پیامبری یک جنایتکار است.
گاهی مسلمانان از کارهای مثبت محمد حرف می‌زنند، آدم می‌تواند بگوید داعش هم در عراق به فقیران می‌اندیشید، با افزایش قیمت‌ها مبارزه می‌کرد و مؤسسات خدمات اجتماعی متعددی به راه انداخت، اما این بدان معنا نیست که داعش در اندیشه ایجاد یک "جامعه رفاه" بوده است، بلکه داعش را علی‌رغم این مسائل بانی یک حکومت تروریستی می‌نامیم!
اسلام چیست؟ شریعت، جهاد، سرکوب زن، خدا ساختن از محمد و مقدس دانستن قرآن. همه این‌ها به اسلام تعلق دارند. هیچ‌ کدام از این‌ها با روشنگری و قانون سروکاری ندارند. اگر اسلام را لغت به لغت از طریق آنچه در قرآن آمده یا شخص محمد گفته است در نظر بگیریم، بایست یا از اسلام جدا گشت و یا با ایدئولوژی جهادی همراه شد. اکثریت مسلمانان چنین کاری نمی‌کنند.
بیشتر مسلمانان صلح طلب هستند، زیرا آن‌ها یا متون اسلامی را نمی‌شناسند یا راحت می‌خوانند و از آن‌ها می‌گذرند و جنبه سیاسی اسلام را کنار می‌گذارند. اسلام‌گرایان هیچ کاری نمی‌کنند جز این که این متون را جدی می‌گیرند و می‌خواهند به مرحله اجرا در آوردند، چون که می‌گویند اگر این آخرین حرف خدا می‌باشد که خطاب به انسان‌ها آمده پس بایست یک محتوای اخلاقی و سیاسی ابدی داشته باشد و ما مسلمانان موظف هستیم مأموریت خدا را در روی زمین اجرا کنیم و خُب جهادگرایی همین است. اغلب مسلمانان این را نمی‌خواهند. آن‌ها صلح‌ طلب هستند، اما نه به این دلیل که مسلمان هستند، بلکه بایست گفت به رغم مسلمان بودن‌شان!
داعش هیچ کاری نمی‌کند جز همان کارهایی که محمد می‌کرد. همه چیز: بی‌خانمان کردن دگراندیشان، سر بریدن کافران و اسرای جنگی، تجاوز به زن اسیران جنگی، دریافت جزیه از مسیحیان و یهودیان جنگ برای آشغال سرزمین‌ها، خشونت علیه زنان، همه این‌ها را محمد کرد. بی‌شک محمد الگوی داعش است. آن‌ها مو به مو همان را می‌کنند که محمد در زمان خودش کرد.
این واقعیت که بسیاری از مسلمانان در دامن تمدن رشد کرده‌اند و هویت تازه‌ای را پذیرفته‌اند، در اروپا یا کشورهای خودشان آموزش مدرن دیده‌اند، این‌ها اسلام را مثبت‌تر از آنچه هست نمی‌کند، بلکه این‌ها قطعاتی جدا شده از هسته اسلام هستند. آن‌ها که می‌خواهند اسلام اصلی را به مرحله اجرا بگذارند تروریست‌هایی هستند که در سوریه، عراق، نیجریه، پاکستان، افغانستان و سراسر جهان اسلام شاخه‌های متعددشان وجود دارند!

فقط باور شما باور نیست، باور ما هم باور است




کم نیستند کسانی که علی را غیر قابل نقد و حق مطلق می‌پندارند. در این نوع نگاه که بر بنیادهای کلامی استوار است، علی فاقد هواهای نفسانی و "امام معصوم" است. فاقد حب و بغض. علایق شخصی او در رفتار و کردار و پندارش هیچ تأثیری ندارد.
اما منتقد علی و کسی که آدم‌کُشی‌های او را نقد می‌کند، نه فقط عقده‌‌ای است و صرفاً به خاطر عقده‌های شخصی و رسیدن به منافع فردی خود علی را نقد می‌کند، بلکه حریم اخلاقیِ گفتار را نیز زیر پا گذاشته و به باور و اعتقاد دیگران توهین کرده‌ است. انگار اعتقاد منتقدان علی اعتقاد نیست. اصل بحث البته همین است.
شما اعتقاد دارید که علی انسان خوبی است. می‌تواند در جهان امروز الگوی انسانی باشد. ما بر این باوریم که علی و افکارش مربوط به عصر بوق و عهد جهاد و آدم‌کُشی است و به درد دنیای ما نمی‌خورد. اعتقاد ما بر خلافِ اعتقاد شماست. حالا اگر ما حرف‌های شما را توهین به اعتقاد خود نمی‌دانیم، چرا شما حرف‌های ما را توهین اعتقادی تفسیر می‌کنید؟
چرا گفتار خلافِ باور شما توهین اعتقادی است و گفتار خلافِ باور ما توهین اعتقادی نیست؟ اگر شما حق دارید از فضایل و شایستگی‌های یک انسان‌کُش در خانه و مسجد و خیابان و مراکز فرهنگی و رسانه‌ها حرف بزنید و حتی در راهش آدم بکشید، ما چرا حق حرف زدن و بیان اعتقاد خود را نداشته باشیم؟
یک راه‌حل اخلاقی ساده وجود دارد: اگر می‌خواهید باورتان نقد نگردد، آن را بیرون از حوزه شخصی به فضای عمومی نکشانید، زیرا فضای عمومی خاص پیروان علی و اسلام و خلفاء نیست، مربوط به انبوهِ انسان‌ها و همه است. اگر می‌خواهید به باورتان توهین نگردد، آن را پیش خود نگه دارید. نفس طرح و تبلیغ باورهای شما در فضای عمومی، این حق اخلاقی را به ما می‌دهد که به صورت علنی و در فضای عمومی باورهای شما را نقد و کژی‌ها و ناراستی‌های آن‌ را به مردم گوشزد کنیم.
فقط باور شما باور نیست، باور ما هم باور است. ما دقیقاً همان کاری را انجام می‌دهیم که شما انجام می‌دهید: بیان باورهامان در فضای عمومی. پس بهتر است در عوض نفرین و تهمت و فحش و تکفیر و تهدید! به صدای هم‌دیگر گوش دهیم و صداهای مخالف باورهامان را توهین اعتقادی نپنداریم.