موریس مترلینگ ــ خدا و هستی
نظری به اطراف انداخته و ملاحظه کنید که دردهای جسمانی تا چه اندازه جانوران و انسانها را دچار شکنجه مینماید!
من اگر دنیا یا شخص دیگری بودم که این دردهای جسمانی را و نتایج مدهش آن بین جانوران به وجود آورده است، از مشاهدهء عمل خویش چنان پشیمان میشدم که فیالحال تمام جانوران را با خود از بین میبردم.
آنکس که یک تبهکار را از نیستی به هستی آورد یعنی آفرید! البته پیشبینی مینمود که او یک تبهکار خواهد شد. در این صورت آیا پیشبینی مینمود که پس از ارتکاب تبهکاری او را نخواهد بخشید؟
کودکی در شرف زائیده شدن است و خدا میداند که این طفل زائیده خواهد شد زیرا او دانای همه چیز است و چون دانای همه چیز است و همه چیز را پیشبینی میکند مطلع است که این طفل در این دنیا گنهکار خواهد شد و چون توانای مطلق است و هر کاری از او ساخته میباشد میتواند از زائیده شدن این طفل جلوگیری نماید ولی طفل زائیده و بزرگ میشود.
خواهید گفت که گناهکاری این کودک در نتیجهٔ آثار وراثت است ولی این توضیح حل دشواری نمینماید فقط اشکال را چند مرحله عقبتر میبرد. زیرا این صحبت به میان میآید که اجساد این گناهکار چرا زائیده شدند!
مفهوم تعصب چیست؟
مذهب و حقوق بشر ــ وله سوینکا
مذهب و حقوق بشر ــ وله سوینکا
تعصب را با جلوههایش خیلی آسانتر میتوان تعریف کرد تا اینکه با جوهرش. اگر چه از دیرباز وجود داشته است، اما این بیمنطقی عالمگیر و تکراری در تاریخ بشریت هرگز تا این اندازه در روابط بینالمللی مدعی جایگاهی تا به این حد قدیسانه نبوده است.
هر ادعایی مبنی بر "منتخب" یا "برگزیده" بودن یک نظریه یا باور، به خودی خود شکلی از تعصب محسوب میشود؛ اما چنین باور یا نظریه برگزیدهای که باور به منتخب بودن خود، قوم، جامعه یا نژاد باشد، تا زمانی که صرفاً در سینه باورمندان به آن باقی بماند زیانبار نیست؛ چنین باوری زمانی زیانبار می شود که از حیطه باورمندان فراتر رود و این مؤمنان برای خود یک مأموریت الهی با هدف خودفرافکنی قائل شوند که با بلندپروازی در سطح جهانی توأم باشد.
به بردگی کشیدن یک قاره کامل، در آغاز توسط مهاجمان مسلمان و سپس توسط مهاجمان مسیحی، فرایند غیر مستقیم این میل غیر ارادی امپریالیست به نام اراده الهی بود. بدون تردید عامل اقتصادی نقش مهمی داشت و هیچ کس منکر نیروی محرکه این انگیزه ماتریالیستی نیست، اما آنچه میبایست به خاطر داشته باشیم این است که حد فاصل میان یک مرد آزاد و یک برده اغلب با میزان آمادگی فرد مورد نظر برای تغییر کیش تعیین میشد؛ البته هنگامی که تجارت برده به طور کامل جا افتاد دیگر ضرورتی برای این تمایز مطلوب وجود نداشت، اما آمادگی برای تغییر کیش غالباً بر رفتاری که با اسرا، حتی در شرایط بندگی میشد تأثیرگذار بود.
لازم است نخوتی را که تلویحاً در سلب و انکار آزادی اندیشه، حساسیت، بصیرت و عمل نهفته است به ابعاد عادی آن تقلیل داد؛ زمانی که این سلب و انکار را به ساختارهایی خرافاتی به نام مذهب گره میزنند، هیچ کلمهای در توصیف چنین توهم موهومی اغراقآمیز نیست. برای نمونه دربارهء مذهبی که پیروانش به نام مذهب مسافران یک اتوبوس را در جادهای دور افتاده از اتوبوس پیاده میکنند و به صف میکشند، سپس آنها را به رگبار گلوله میبندند، بر اجسادشان بنزین میپاشند و آنها را میسوزانند چه میتوان گفت؟ همهء اینها به این دلیل است که این قربانیان متعلق به یک فرقه یا مذهب خاص نیستند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر