قسمتی از سخنرانی ریچارد داوکینز در تظاهرات لندن علیه سفر پاپ روز ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۰/ تعداد شرکت کنندگان ۱۵ هزار نفر



جوزف راتزینگز (پاپ بندیکت شانزدهم) دشمن بشریّت است. او دشمن کودکانی است که اجازه داده است بدن آن‌ها مورد تجاوز قرار گیرد و دشمن کودکانی است که آن‌ها را تشویق کرده است با احساس گناه آلوده شوند.
یقیناً باعث سرافکندگی است که کلیسا بیشتر نگران نجات روح‌های تطهیر یافته از جهنم و اعتبار دراز مدت خودِ کلیساست تا نجات تن کودکان از تجاوزگران!
او دشمن افراد هم‌جنس‌گراست و با همان کینه با آن‌ها برخورد می‌کند که کلیسایش را برای یهودیان نگهداشته بود.
او دشمن زنان است، آن‌ها را از امور رهبانی منع کرده است انگار که وجود آلت رجولیت ابزاری ضروری برای انجام وظایف دینی است. کدام کارفرمایی اجازه دارد برای شغلی که مطلقاً به قدرت بدنی و سایر ویژگی‌های که گمان می‌رود فقط مردها آن‌ها را دارند بستگی ندارد بر اساس جنسیّت تبعیض قائل شوند؟
او دشمن حقیقت است با ترویج دروغ‌های بی‌پایه‌ای که کاندوم از ایدز جلوگیری نمی‌کند مخصوصاً در آفریقا.
او دشمن فقیرترین افراد بر کرهء زمین است که آن‌ها را محکم به داشتن خانواده‌هایی بی‌رویه می‌کند که نمی‌توانند آن‌ها را سیر کنند و آن‌ها را در حاشیه فقر ابدی نگه می‌دارند، فقری که با ثروت ناعادلانه واتیکان خوانایی ندارد.
او دشمن علم است که تحقیقات ارزشمند سلول‌های بنیادین را نه بر اساس اخلاقیات بلکه به خاطر خرافات پیشاعلمی مسدود می‌کند.
و یک نکتهء نه چندان جدی: از نظر من راتزینگز دشمن کلیسای ملکه هم هست که اظهارات وقیح سلف خود را در مورد کلیسای آنجلیکن را مطلقاً پوچ و بی‌نهایت باطل با تکبر تأیید کرده است در حالی که بی‌شرمانه تلاش می‌کند حقه‌بازانه روحانیون آنجلیکن را به سمت دستگاه روحانیت رقت‌انگیز و در حال زوال خود بکشاند.
و در آخر شاید به عنوان نگرانی شخصی خودم او دشمن آموزش است. فراتر از آسیب روانشناسی طولانی مدت که با احساس گناه و ترس، آموزش مذهبی کاتولیک را در سراسر جهان مشهور ساخته است او و کلیسایش دکترین آموزشی مهلکی را رواج می‌دهد که طبق آن شواهد و مدارک کمتر از ایمان، سنت، الهام و اتوریته، البته اتوریته خودش، در باور داشتن به خدا قابل اعتماد است.