خدا فرضيه‌ای آزمودنی است!

 
نویسنده: پروفسور ويکتور جان استنجر فیزیکدان امریکایی ذرات و نویسندهٔ ده کتاب در رشتهٔ فیزیک.
وجود يا عدم وجود خدا به عنوان آفريدگار مطلق، سؤالی است که علم می‌تواند به آن پاسخ دهد. در سال ۱۹۹۸ آکادمی ملی علوم آمريکا در بيانيه‌ای تأکيد کرد علوم در مورد ماورالطبيعه حرفی برای گفتن ندارد. وجود يا عدم وجود خدا، پرسشی است که علوم در مورد آن بی‌طرف است. اما بر اساس نظرسنجی که در همان سال انجام شد، ۹۳٪ از اعضای اين آکادمی به خدا اعتقاد ندارند. اگر دليل عدم اعتقاد جامعهٔ علمی آمريکا به وجود خدا علم آن‌ها نيست، چه چيز ديگری است؟
اکثريت دانشمندان و اعضای جامعه علمی آمريکا به خدا اعتقاد ندارند ولی غالب آن‌ها حاضر نيستند باورهای مذهبی ديگران را به چالش بکشند. من به عنوان يک خداناباور حاضر هستم اعتقادات مذهبی را به چالش بکشم. خدايانی که ميلياردها نفر از مردم جهان آنان را می‌پرستند يا واقعاً وجود دارند و يا وجود ندارند. اگر آن‌ها وجود دارند بايد نشانه‌های قابل اثباتی داشته باشند. بنابراين وجود اين خدايان يک پرسش مشروع برای علوم است که اهميت فراوانی برای بشريت دارد.
بسياری از خصوصياتی که در اديان يکتاپرست مثل يهوديت، مسيحيت و اسلام برای خدای آن‌ها عنوان می‌شود، از جمله نقش محوری خدا در خلق عالم هستی، پيامدهايی دارد که قاعدتاً بايد توسط روش‌های علمی قابل سنجش و قابل بررسی باشند. به همين خاطر شواهد دال بر وجود اين خالق مطلق را بايد بتوان از طريق علوم ثابت کرد.
اگر آزمايش های تجربی و علمی دقيق و حساب شده به نتايجی برسد که با پديده‌های طبيعی قابل توضيح نباشند در آن صورت علوم بايد احتمال وجود عالمی ورای جهان مادی و طبيعی را بپذيرد.
همان‌طور که علوم می‌تواند آزمايش‌های تجربی را برای سنجش وجود خدا انجام دهد همين روش را می‌تواند در رد وجود خدا در جهان پيرامون ما به کار ببندد. اما يک نکته بايد روشن باشد و آن اين است که ما بايد در جستجوی اثبات وجود يا عدم وجود خدايی باشيم که نه تنها خالق عالم هستی است بلکه گرداننده آن و در حيات آن دخيل است. هيچکس خدايی را نمی‌پرستد که به گفتهٔ برخی عالم هستی را خلق کرده و آن را به حال خود رها کرده باشد.
اگر خدا خالق هوشمند، طراح و بانی حيات در کره زمين است بايد نشانه‌هايی از اين توانايی خارق‌العاده را در پديده‌های زنده ببينيم. اکثر اديان ادعا می‌کنند که انسان دارای توانايی‌های غيرمادی و روحی است که فعاليت ذهنی ما را کنترل می‌کند. اگرچنين بود قاعدتاً بشر بايد می‌توانست پديده‌ها و شرايطی را درک کند که با فعاليت‌های شيميايی در مغز ما هيچ ارتباطی ندارند. اما چنين نيست.
اگر خدا منبع اخلاقيات است ما می‌بايست يک خاستگاه ماوراءالطبيعه را برای رفتار انسان پيدا می‌کرديم ولی چنين نيست. رفتار دين باوران با ساير افراد تفاوت چندانی ندارد و حتی گاه بدتر است. برخلاف ادعای اديان يکتاپرست، منبع اصلی شکل دادن به سنت‌ها و رفتارهای انسانی نه تعاليم اديان بلکه کنش‌ها و تجارب اجتماعی بوده‌اند.
اگر فرض بر اين است که خدا جواب عبادت دين باوران را می‌دهد قاعدتاً در طی قرن‌ها و با وجود ميلياردها خداپرست و عبادت‌های روزانه آن‌ها ما می‌بايست اثری از معجزه‌های الهی را مشاهده می‌کرديم. اگر خداوند آنطور که ادعا می‌شود، در برخی موارد حقايق را از طريق تماس با برخی از افراد برای انسان برملا می‌کند قاعدتاً تا به امروز بايد شواهد قابل تشخيص و مستدلی ارائه میشد که اين تماس و انتقال حقايق صرفاً زايده ذهن اين افراد نبوده و علائم خارجی نيز دارند.
علوم فيزيک و فضا شناسی ثابت کرده است که عالم فضا برخلاف ادعای خداباوران نظم يکسان و دقيقی ندارد. آنچه که در شکل کهکشان‌ها و ستاره‌ها و سياره‌ها می‌بينيم محصول تأثير گذاری مواد و قوانين فيزيک است که پيدايش آن کاملاً اتفاقی است و روند پديداری، حيات و ميرايی آن به شکل مستمری در حال دگرگونی است.
اگر بشر مخلوق ارشد خدا بود قاعدتاً عالم فضا می‌بايست متناسب با زندگی اين موجود طراحی و خلق میشد. ولی چنين نيست. فضا تابع نيازهای بشر نيست بلکه اين بشر است که تابع قوانين و نيروی فضايی است. پس می‌توان به اين نتيجه رسيد که بشر و عالم فضا و هستی به صورتی موجوديت دارد که هيچ نيروی ويژه‌ای در خلق و طراحی آن دخالت نداشته است.
در شرايطی که باورهای دينی بر واقعيت‌های تجربی حاکم باشند، جادو و جمبل تمام عرصه‌های حيات را در برمی‌گيرند. قالب‌هايی برای تفکر انسان می‌تراشد که به جای توجه به شواهد، برمبنای اعتقاد و شور و هيجان ناشی از آن عمل می‌کند. باورهای کورکورانه روش ادارهٔ جهان نيست.
 
منبع: نیوساینس
برگردان: رادیو فردا

خدا مرده است!

 
هیچ‌گونه نشانه‌ای از بودن خدا نداریم!
با توجه به اینکه می‌گویند خدا همیشه همه جا حاضر است، پس باید دلیل غیبت طولانی او را پیدا کنیم. نمی‌شود که گفت خدا هست، ولی اثری از بودنش نمی‌بینیم! مهمتر از همه اینکه خدا نمی‌تواند نسبت به سرنوشت بندگان خود اینطور بی‌توجه و به مسائل و مشکلات آن‌ها بی‌تفاوت باشد.
جامعه بشری مدت‌هاست گرفتار مشکلاتی است که بشر از حل آن‌ها عاجز مانده است. اکثر این مشکلات ناشی از مسائلی است که با نام خدا و احکام و دستوراتش بر جامعهٔ بشری تحمیل می‌شود. از نمونه‌های روشن آن، حکومت اسلامی ملاهای شیعه حاکم بر ایران و حکومت اسلامی داعش و القاعده و طالبان، تلاش ناآگاهانه‌ای است که مسلمانان دیگر کشورها برای برپایی حکومت اسلامی یا الهی به عمل می‌آورند.
با نام خدا و احکامش هزاران انسان را به بهانه‌های مختلف از قبیل محاربه با خدا، مفسد فی‌الارض، کافر، منافق و مرتد و غیره به قتل‌گاه می‌برند و به فجیع‌ترین وضع می‌کشند.
ميليون‌ها انسان را با همین بهانه‌ها از خانه و کاشانه و شهر دیارشان بیرون می‌کنند تا به بلاد کافر مهاجرت نمایند و به دین کافران و بی‌خدایان بپیوندند. همهٔ این مصیبت‌ها و بدبختی‌ها نیز با نام خدا انجام می‌گیرد. شگفتی در این است که همهٔ این کشته شدگان و آوارگان، مسلمان و خداپرست هستند! اینجاست که هر انسان معتقد به خدا در حیرت می‌ماند که اگر خدا هست پس چرا در مقابل این‌همه فساد و جنایت ساکت و بی‌تفاوت مانده است!؟
در تعجبم که چطور خدای مهربان با دیدن این مصیبت‌ها قدمی بر نمی‌دارد! حرکت و عکس‌العملی نشان نمی‌دهد! تازه این مصیبت‌ها تنها در حق مسلمانان نیست، یهودیان و مسیحیان نیز به طرز دیگری دچار این مشکلات بوده و هستند!
گردآورنده : میلاد سلطانپور

القدس لهم!


آقا! شما چرا متوجه عمق بدبختی ما نیستید. الآن همه دارند توی سر و کله همدیگر می‌زنند که اگر قدس بشود پایتخت اسرائیل ال می‌شود بل می‌شود، ولی هیچکس متوجه نیست چه بلائی سر ما می‌آید. بابا ما آدم‌های خاصی هستیم با یک گرفتاری‌های خاص‌تر. به حضرت عباس جنس گرفتاری‌هائی که ما داریم اگر عمراً بتوانید یک آیه مثل این بیاورید. ما یک‌بار سر عربستان این بدبختی را کشیدیم، این می‌شود دومین بار و متأسفانه هیچکس هم توجه نمی‌کند.
 
موقعی که ما خودجوش رفتیم سفارت عربستان را نورد زدیم این بلا سر ما آمد که به همه چیز فکر کرده بودیم جز اینکه وقتی می‌خواهیم پرچم عربستان را آتش بزنیم، چه‌جوری بزنیم که لا اله الا الله وسطش نسوزد؟ لامصب یک گوشه هم که ننوشته‌اند، عین اینهائی که برمی‌دارند ویدئوی مردم را کپی می‌کنند بعد لوگوی خودشان را سر تا ته کادر چنان می‌چسبانند که خود ویدئوی اصلی اصلاً قابل روئیت نیست، اینها هم برداشته‌اند حرف خدا را چنان سرتاسر پرچم‌شان نوشته‌اند که نه می‌شود پاره کرد نه آتش زد نه هیچی. ما ماندیم و یک سفارت نوردیده شده روی دست‌مان.
 
حالا الآن اگر خدای نکرده قدس بشود پایتخت اسرائیل، خب ما تمام موشک‌های‌مان را یک‌جوری ساخته‌ایم که تل آویو را بزند، حالا این وسط چطوری پایتخت اسرائیل را بزنیم که آن مسجد الاقصای وسطش نخورده باشد؟ لاکردار یک‌ذره دو ذره هم که نیست، یک‌جوری پهن شده آن وسط که هر جوری پایتخت اسرائیل را بزنیم مسجد الاقصی را هم زده‌ایم.
 
اینها چرا ما را درک نمی‌کنند؟ اگر پس فردا سردار نقدی و سردار جنسی بخواهد از موشک صلح‌آمیز شعیب-۳ که برای مصارف پزشکی ساخته شده رونمائی بکند بعد در مراسم رونمائی بخواهد بگوید الآن قادریم از کهکیلویه و بویر احمد قلب اسرائیل را بزنیم، بعد یک‌دفعه متوجه بشود آنجائی که قبلاً قلب اسرائیل بود الآن مقعد اسرائیل است باید چه خاکی سرمان بریزیم؟

 آقای ترامپ! بنده به شما علاقمندم! شما اقلاً متوجه باش!
 
 
نوشته : (علیرضا رضائی - مجله حلزون)

دین و سیاست


سفسطه: اگر قیامتی وجود داشته باشد، ما که در این دنیا مسلمان بوده‌ایم به بهشت خواهیم رفت و شما ضرر خواهید کرد و به جهنم خواهید رفت! اگر قیامتی هم وجود نداشته باشد و خدایی نیز وجود نداشته باشد، نه ما ضرر کرده‌ایم و نه شما ضرر کرده‌اید، بنابر این راه حل منطقی این است که انسان کاری را انجام بدهد که ریسک به ضرر کمتری داشته باشد، بنابر این موسی به دین خود و عیسی به دین خود!

پاسخ: اشکالی که در این سفسطه وجود دارد این است که این اشخاص تنها به بعد شخصی دین توجه می‌کنند، این گفته در صورتی صحیح بود که دین تنها به خانه و مسجد محدود میشد و شریعت دینی زندگی روزمره و اقتصاد و روابط اجتماعی و سیاسی را شامل نمیشد.
آری درست است، اگر دین‌داران در خانه بنشینند و الله را بپرستند یا مسیح را بپرستند یا یهوه را بپرستند یا اهوره مزدا را یا بت و گاو و خورشید یا هر جانور یا موجود دیگر را، برای انسان‌های دیگر فرقی نمی‌کند و صدمه‌ای به اجتماع انسانی زده نمی‌شود، اگر در خانه‌هایشان روزی ۱۷ رکعت نماز بخوانند یا ۸۰۰ رکعت نماز بخوانند، جز به زندگی خود ضربه‌ای وارد نمی‌کنند، هرچند همان کارها هم به نوبه خود عاطل و باطل هستند، اما آیا دین اسلام و مذهب تشیع را می‌توان در همین حد نگاه داشت؟ آیا دینی که برای اهداف سیاسی طرح‌ریزی شد و مذهبی که ۱۲ امامش همگی ادعای خلافت داشتند و همواره با سیاست در هم آمیخته بود را می‌توان یک دین فردی پنداشت؟
پاسخ منفی است، دین در جامعه نفوذ خواهد کرد و فقر فرهنگی را به جامعه خواهد آورد، فلسفه (علم دوستی) را نابود خواهد کرد، شایسته سالاری را نابود خواهد کرد، قدرت را در جامعه به دست طبقهٔ روحانیون (سرمایه‌داران دینی) خواهد داد و جامعه‌ای عصبی و ضدِّ ارزش ایجاد خواهد کرد!
زیبایی‌های جامعه و زیبارویان جامعه را با چادر سیاه و روسری خواهد پوشاند، حق اندیشیدن  را از انسان‌ها خواهد گرفت، جامعه را به جامعه‌ای تبدیل خواهد کرد که مغزها از آن فرار خواهند کرد، جامعه‌ای که نیروهای مفید از آن فرار خواهند کرد، جامعه‌ای که همه به فکر خویشند و هیچ‌کس فکر جامعه و اجتماع در بعد کلان آن نیست، جامعه‌ای که همه از هم می‌دزدند، جامعه‌ای که تفکر و هارمونی و زیبایی ارزش خود را از دست خواهد داد و در نهایت جامعه‌ای که یک بیمار عقب مانده روانی رهبریت آن‌را بر عهده خواهد گرفت و طرفدارانی نیز پیدا خواهد کرد.
گردآورنده : میلاد سلطانپور