دعوت مردم از مسولین در دفاع از حرم:



تعصبات پوچ و احمقانه
انسان های بی گناه بازیچه افکار کثیف این رژیم جنایت کار و خون خار میشوند .  
انسان هایی که به اجبار میجنگند و میمیرند ، تا سیاست کثیف این جانیان پابرجا بماند .
اکنون که تعداد زیادی از بهترین جوانان کشور ما در این راه شهید شده اند، از مسؤولین صدیق ایران و مراحع عظام تقلید و مسؤولین محترم صدا و سیما و مداحان دلسوخته اهل بیت  که برای مردم "تعیین کننده راه" هستند توقع داریم آنها هم خودشان در این راه قدم بگذارند، و اگر خودشان پیر و ناتوان هستند فرزندان عزیزشان را به  دفاع از حرم و مقابله با فتنه های صهیونیستی-سعودی بفرستند.
 ما ملت ایران فرزندان مسؤولین و مراجع تقلید و رؤسای صدا و سیما و مداحان اهل بیت را به دفاع از حرم دعوت می کنیم حتی اگر این دردانه ها، چاق و فربه هستند، یا اگر مادرزادی مدیر و رئیس هستند یا اگر کارخانه دارند و یا اگر تجارت می کنتد و حتی اگر در دانشگاه های اروپا و آمریکا مشغول اخذ مدرک هستند و یا حتی اگر در در حوزه های علمیه درس اخلاق و فقه برای مردم می خوانند را دعوت می کنیم در دفاع از حرم در سوریه شرکت کنند. اکنون که باب بهشت باز است حیف است این آقایان که در این کشور از امکانات مادی در حد وفور برخوردارند و دغدغه ای به جز دین مردم ندارند از بهشت موعود بی نصیب باشند.
گردآورنده : میلاد سلطانپور

اسلام دین صلح و دوستی

‌‌
 ‌ "اسلام دین صلح و دوستی است، تروریست ها هیچ ربطی به اسلام ندارند. اسلام با ترور مخالف است!!"
و او که میگوید به غیرت علی مینازد و اسلام دین صلح و دوستی بخواند .

بارها و بارها از مسلمین این ادعا ها را شنیده ایم. ولی آیا این ادعا ها حقیقت دارند؟
 آیا اسلام مخالف ترور و ایجاد رعب و وحشت و از میان برداشتن مخالفین است؟!
 اگر تاریخ صدر اسلام را مرور کم میبینیم که خود حضرت محمد به ترور مخالفین دستور میداده. با نگاهی کوتاه به تاریخ خواهیم دید که ترور جزو جدا نشدنی اسلام است:
ماجرای ترور شاعری بنام " حویرث بن نقیذ" در صدر اسلام
وی شتر دختران محمد " فاطمه " و " ام کلثوم " را رم داده بود به فرمان محمد و توسط علی در جریان یک توطئه به قتل رسید. (سیره ابن هشام .جلد ۲. صفحه ۲۷۳)
ماجرای سر بریدن " مغیره" در صدر اسلام
پیر مردی بنام "مغیره" که پس از فتح مکه از ترس محمد گریخته بود بوسیله علی دستگیر و سر بریده شد. (زنان پیغمبر . صفحه ۳۱۶)
ماجرای سر بریدن "نضر" و "عتبه" در صدر اسلام
پس از شکست " ائیل " محمد به علی دستور داد که " نضر" پسر" حارث " را سر ببرد. همینطور در منطقه ای دیگر بنام " الظیه " از میان اسرا "عتبه" پسر" ابی معیظ " بدستور محمد و بدست علی سر بریده شد. (منتهی الامال . جلد ۱. صفحه ۵۷)
مردی بنام "عتبه" که بخاطر عدم پخش مساوی غنایم بین لشکریان اسلام به صورت محمد تف کرده بود بوسیله علی سر بریده شد. (تاریخ طبری . جلد ۵ .صفحه ۱۱۰۳)
ماجرای ترور (سلام بن ابی الحقیق) در صدر اسلام بفرمان محمد
 "سلام بن ابی الحقیق" از دوستان قبیله" اوس"بود و از سرشناسان یهود که بفرمان محمد در صدر اسلام دستور ترور او صادر شد و عبدالله بن عتیک مامور انجام این ترور شد. آنان نیز ماموریت خود را بنحو دلخواه به انجام رساندند و"سلام بن ابی الحقیق" را کشتند. هنگامی که برگشتند و به محمد خبر دادند او از خوشحالی فریاد زد "الله اکبر". سیره ابن هشام . جلد ۲ .صفحه ۱۸۶)
ماجرای ترور (خالد بن سفیان هذلی) در صدر اسلام بفرمان محمد
"خالد بن سفیان هذلی" در صدر اسلام مردم را بر ضد محمد بر می انگیخت. حضرت محمد امر فرمود به "عبدالله بن انیس" که کار او را بسازد و او نیز چنین کرد. محمد به پاس این خدمت عصایی به "عبدالله انیس" قاتل "خالد بن سفیان هذلی" می دهد و می گوید :این عصا نشانه میان من و تو در روز قیامت است و همانا کمترین مردم در انروز کسانی هستند که به عصا تکیه زده اند. سیره ابن هشام .جلد ۲ .صفحه ۳۹۵)
ماجرای ترور (ابو عفک) درصدر اسلام بفرمان محمد
"ابو عفک" شاعر یهودی بود،در صدر اسلام که یکصد و بیست سال سن داشت. او شعری در مذمت محمد سروده بود. بدستور محمد "سالم بن عمیر" ما مور قتل "ابو عفک" شد. سیره ابن هشام .جلد ۲. صفحه۴۱۱)
ماجرای ترور (عصماء .دختر مروان) در صدر اسلام
"عصماء" دختر مروان شاعری آزاده و دلیر بود درصدر اسلام وی بدلیل اشعار انتقادی که در مذمت قتل عام یهودیان و همچنین ترور "ابو عفک" سروده بود. بدستور محمد " عمیر بن عدی" مامور کشتن "عصماء"شد. "عمیر" شبانه به خانه "عصماء" می رود و او را می کشد و صبح زود خبر کشته شدن "عصماء" را به محمد می دهد. محمد می گوید: (ای "عمیر" خدا و رسولش را یاری کردی) سیره ابن هشام .جلد ۲. صفحه ۴۱۲) .
ماجرای ترور (سلام بن ابی الحقیق) در صدر اسلام بفرمان حضرت محمد چه بوده است؟
〖تمام ترورها با منابع معتبر تاریخی میباشد و مسلمین نمیتوانند منکر آنها شوند〗
گردآورنده : میلاد سلطانپور

داعش و ایران


سپاه و ریختن خون بی گناهان در تهران

به دنبال «ریختن خون بی‌گناهان» در تهران توسط داعش، سپاه با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد که «هیچ خون پاکی را بدون انتقام نمی گذارد». این در حالی است که جنگ افروزیهای سپاه در عراق و سوریه، و کشتارهای هولناکی که در آن دو کشور انجام می‌دهد، اصلی ترین زمینه شکل گیری داعش بوده است.
سپاه به عنوان بازوی نظامی خامنه ای تلاش می‌کند تا تحرکات داعش در تهران را به عربستان و آمریکا نسبت دهد. سپاه تلاش می‌کند تا به این طریق برای دخالت گری خود در منطقه مشروعیت بخرد. پاسداران تدارک جنگ های بیشتری را می‌بییند.
سپاه می‌نویسد: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ثابت کرده است ریخته شدن هیچ خون پاکی را بدون انتقام نمی گذارد و همانطور که امروز نیز با کمک نیروی انتظامی تمامی این تروریست ها را به هلاکت رساند، به ملت ایران اطمینان می‌دهد برای صیانت از امنیت ملی کشور و حفاظت از جان مردم عزیز لحظه ای درنگ نخواهد کرد.»
سپاه تلاش می‌کند تا فرصتی را که داعش با «ریختن خون بی‌گناهان» در تهران برای خلافت خامنه ای فراهم کرده است را دریابد و در برابر ائتلاف منطقه ای و بین المللی، نظام نامقدس را از حلقه انزوا بیرون بکشد.

سپاه اعلام می‌کند که «افکار عمومی مردم جهان بویژه ملت ایران این اقدام تروریستی را که یک هفته پس از جلسه مشترک رئیس جمهور آمریکا با سران یکی از دول مرتجع منطقه که پیوسته حامی تروریستهای تکفیری است را بسیار معنادار و بر عهده گرفتن مسئولیت آن توسط داعش را بیانگر دست داشتن آنهادر این اقدام سبوعانه می داند.»
سپاه به عنوان یک موجودیت تروریستی اصلی ترین خطر برای آزادی و دموکراسی و امنیت در ایران است. سپاه ایران را به سمت جنگ های ویرانگر هدایت می‌کند همچنان که سوریه و عراق را به سرزمین های سوخته تبدیل کرد. داعش و سپاه دو روی یک سکه هستند کار هر دوی آنها «ریختن خون بی‌گناهان» است. به هر میزان که سپاه در انزوا و محاصره قرار بگیرد، داعش نیز به موجودیتی پایان یافته تبدیل می‌شود.

تهران حرم ندارد…
داعش که تهران را زد بزرگترین بدبختی ما به بدترین شکلش محکم خورد توی صورت‌مان: اینکه به‌جای یک صف شدن مقابل داعش، نصف توان‌مان را باید برای خودمان بگذاریم. برای امت شهید پروری که بدون جنگ، بدون کشته و بدون تهدید، روزگارشان نمی‌گذرد و از اتفاقات اینچنینی چنان شاد و مسرور فریاد شادی و هلهله می‌کشند که هر “انسان”ی از دیدنش شرم می‌کند.
این‌ها همان‌هائی هستند که دیروز می‌گفتند اگر جنگ را به عراق و سوریه نبریم، “خواهر و مادر شما” باید در تهران از داعش پذیرائی بکنند. در دنیا کسی باور می‌کند که آنها واقعاً این حرف را گفته‌اند؟ کسی هم نپرسید که برادر من، شما دنبال بهانه برای لشگرکشی به عراق و سوریه هستی خواهر مادر ملت را بهانه نکن.
اول هم تمام تلاش‌شان را کردند که قضیه لو نرود. گفتند فقط بهشان مشاوره می‌دهیم. وقتی خیلی علنی شد گفتند برای دفاع از حرم رفتیم. همچی هم شاخ و پر رو توی چشم‌های آدم نگاه می‌کنند اینها را می‌گویند که انگار الآن ما یک غلطی کرده‌ایم و باید به اینها جواب بدهیم.
تهران حرم ندارد… بدبختی تهران این است که حرم ندارد که دفاع لازم داشته باشد. همه جای دنیا “حرم” مردم آن کشور هستند. در ایران مردم برای حضور جلوی دوربین تلویزیون “ملت فهیم” و از ده دقیقه بعدش “یک مشت فریب خورده” هستند.
در برابر داعش حتماً باید یک صف و متحد شد. ولی من صراحتاً اعلام می‌کنم که با داعش درون کشورم نمی‌توانم در یک صف بایستم. صد بار از خودم می‌پرسم که اگر به مرزهای کشورم هم حمله بشود چی؟ نمی‌دانم… کثافت عالم کسی و کسانی هستند که جواب واضح این سوال را برای من سخت می‌کنند…
تهران حرم ندارد. مدیریت بحران شهری هم ندارد. می‌دانید اگر این اتفاق در سالگرد خمینی افتاده بود که آنهمه مردم ساده دل و دیوانه آنجا جمع بودند چه فاجعه‌ای شده بود؟ اینکه می‌گویم فاجعه هم باز برایم سوال می‌شود: فاجعه فقط برای ما یا برای بقیه‌ی دنیا هم؟ آیا ما هم جزو مردمانی هستیم که هر جای دنیا بشوند مرده‌ایم بگویند به درک؟
اتفاقی که در تهران افتاد وحشتناک بود. شاید بدلیل شرایط جغرافیائی کشورمان، تمام این سال‌ها عادت کردیم مرگ را فقط برای همسایه ببینیم. الآن خودمان هم مرده‌ایم. فرصت خوبی است که بیشتر با همسایگان‌مان هم‌دل بشویم.
 منصور اسانلو  سردبیر خبر گر میگوید :
كارشناسان عمليات نظامي و انتحاري  ارتش  كه تمام عمليات داعش  را رسد مي كنند ، تمامي عكس ها و فيلم ها و ويديوهاي انتشار يافته ديروز و امروز راكه مربوط به اتفاق مجلس و قبر خميني بود، بارها  بررسي كردند. انها إظهار داشتند، چنين حمله گيج و بدون استراتژي ، با حركت هاي اضافي و بدون ثمر كه مجريان طرح  نمي دانند چكار كنند، به زحمت مي تواند كار داعش باشد. ايراني بودن حمله كننده گان و سعي آنها در القاي يك گفتگوي كلاسيك عربي ، خيلي بيشتر كارشناسان را به فكر مي برد. به نظر مي رسد اين ايرانيان كشته شده ، مثل فريب خوردگان و اعدامي هايي  كه به سوريه و عراق در شرايط اجبار وتطميع برده ميشوند، باشند.  مثل همان بدبخت هایی که انفجار در امام رضا را به عهده گرفتند.
(حادثه بمب گذاری حرم مشهد در سال ۱۳۷۳ اونجا که خزعلی میگه اطلاعات به ۵ تا زن روسپی قول داد در صورت همکاری از اعدام به اتهام زنا تبرئه میشن و اونا را مجبور کرد بیان جلو تلویزیون و اعتراف کنن که از مجاهدین پول گرفته بودن تا بمب گذاری کنن ، ولی اینبار به اتهام تروریستی اعدامشون کردن . حتمن دیدین این حرفای خزعلی ر ا با توجه به حادثه دیروز میشه رو این قضیه را البته  از آن نوع دید.)
 اغلب از زندانیانی که زير حكم اعدام قرار دارندبرای انجام این کار ها وعضویت در سپاه زینبیون استفاده می کنند.  اين افراد را در مراحل مبارزه  تجاوز كارانه خود در کشورهای منطقه به كشتن مي دهند . یا در پروژه های این چنینی نابود می کنند. در ابتدای اخبار مربوط به این تروریسم حکومتی خبر امد که یکی دوتا از این حمله کننده گان زخمی ودستگیر شده اند. اما بعد سپاه اعلام کرد که همه کشته شده اند. تا شاهدی باقی نماند.  رضا ملك زنداني سياسي و عضو ارشد سابق وزارت اطلاعات  در ياد داشت هاي خود پرده از انواع توطعه هاي پيچيده اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات در ساختن هياهو هاي بزرگ  بًر داشته است.او می نویسد ،  هر وقت حكومت به زير فشار مي رود مخصوصا با نارضایتی های گسترده داخلی واعتراضات واعتصابات روبرو می شود از این شیوه ها استفاده م کند. با يك تًو طئه و بحران سازي پر هياهو سعي مي كند فرار به جلًو كرده کرده وصورت مساله را پاک کند، و خودش را از زير بار پرسش ها و اعتراضات مردم نجات دهد. به نظر مي رسد تر فند اين بارحكومت در برابر معترضان زود لو رفت ، اكثريت بزرگي از مردم ايران داعشي بودن اين حمله را با مشاورت سران نظام ممكن مي دانند.  چرا که داعش یک نیروی دست ساز است که با گرفتن هر پولی حاضر به ایجاد هر عملیاتی وانتشار هر بیانیه ای است. هنوز درگیری ها در مجلس مثلا ادامه داشت که داعش اعلام می کند ما این کار را کرده ایم.خیلی عجولانه! در يادداشت هاي بعدي جزييات انرا مي نويسم. اما اكنون نتيجه اين تروريسم دولتي  ساخته و نمايشي  به سود کدام جریانات  ميتواند باشد؟  بستن فضاي سياسي و اجتماعي كشور، تهمت زني به افراد وسازمانها ، امنيتي كردن فضاي كشور، جلًو گيري بيشتر از تجمعات و راه پيمايي هاي اعتراضي، ترساندن مردم از تجمع جلًوي مجلس. با اعلام اسامي كشته و مجروح شدن معلمان گرامي که جلوي مجلس کشته وزخمی شدند.اين حكومت ترفند بستن فضاي موجود  وکشتار زندانیان سیاسی و رهبران شناخته شده وفعالین کارگری ومعلم ها وفعالین مدنی هدفش هست.  از نتايج زيادي كه نصيب حكومتگران توسط این روش ها می شود. ان است که جلوی مجلس را ومرکز شهر را منطقه امنیتی اعلام کند . ترس از مرگ را در بین معترضین بیاندازدو فرمول یا امنیت یا حقوقتان ،را در جامعه پیش ببرد. افکار عمومی را اماده پذیرش بستن فضای موجود کند. واگر موفق شود در سکوت گورستانی قتل عام هایی مثل دهه شصت و قتل های زنجیره ای را سازمان دهد. یگانه راه مقابله با این فریب حکومتی جدید ، ایستادگی بیشتر بر اعتراضاتوتسلیم نشدن به خواسته های امنیتی این حکومت است. مطرح کردن روزانه در خواست ازادی زندانیان سیاسی وحفاظت ومحافظت از رهبران میدانی مبارزات صنفی ومدنی و تنها نگذاشتن این عزیزان است.  تجربه 39 ساله این حکومت توطئه گر ، خدعه گر احتمال همه این رویداد ها را می دهد. متحد شویم واز همه زندانیان ورهبران وشخصیت های شناخته شده جنبش نوین مدنی ایران حمایت کنیم. اعتراض های مدنی را گسترش وادامه دهیم. فرصت ندهیم که بار دیگر با ابزار دروغ وترس ما را به عقب برانند. بوی توطئه وکودتا به مشام می رسد. با هوشیاری این بازی جدید تروریسم حکومتی را خنثا کنیم.
سرکگون باد جمهوری اسلامی .
گردآورنده:میلاد سلطانپور

حمله تروریست (جمهوری اسلامی) به ایران




اون چیه تو دستت داری میبریش تو مجلس ؟
کلاشینکف با چنتا خشاب اظافه
توش آب و غذا قایم نکردی که ؟
نه بابا روزم
التماس دعا
بله به همین راحتی وارد محل امنیتی مجلس شدند !
خوردن سیانور ( در داعش بیسابقه است )
انفجار خارج از جمعیت ( در داعش بیسابقه است )
تروریست زن ( در داعش بیسابقه است )
تیراندازی از ساختمان به بیرون ....! داعش همیشه به مردم بی دفاع تیراندازی میکنه ! تاجایی که تاریخ نشون داده هدف تروریست ها حمله به مردم و جمعیت زیاد است نه ساختمان !
گرچه تیر پراکنی بود تا حمله !
چرا دو روز پیش که قبر خمینی پر از ساندیس خور بود حمله نکرد ؟! داعش صبر کرد حالا که خلوته حمله کنه ؟ که کشته کم باشه ؟! چه حمله انسان دوستانه ای !
از همین امروز نه تنها ساختمان مجلس در میدان بهارستان تهران ، بلکه کل کشور درست مثل روزهای بعد از کودتای ترکیه با جو امنیتی شدید روبه رو خواهد شد .
در چنین شرایطی دیگر هیچ یک از اعتراضها و تجمع های مردمی در جلوی درب ساختمان مجلس برگزار نخواهد شد .
دیگر اقشار نازاضی جامعه از جمله فقیران ، بازنشسته گان ، معلمان ، کارگران ، مالباختگان سیستم ورشکسته بانکی و ..... جراعت و مجالی برای گردهمایی و اعتراض نخواهند داشت .
دیگر نیازی به هزینه کردن توان سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی کشور برای کنترل و خاموش کردن اعتراضات مردمی ، رو به گسترش در جامعه وجود نخواهد داشت .
در پس هر خبر ، خبری نهفته است . عامه مردم در پی خبرند اما خواص پس از اطلاع  از خبر به جستجوی خبر نهفته در خبراند .
در پاسخ آنهایی که این حمله را کار داعش میدانند و از امنیت در پوست خود نمی گنجند !
میشه برامون توضیح بدین این امنیت دقیقا چه جور امنیتی هست که تو روز روشن بدون هیچ مانعی میریزن تو مجلس کشور و تا چند ساعت از طبقه چهارمش به مردم تیراندازی میکنن ؟؟؟!
سرنگون باد جمهوری اسلامی
گرداورنده: میلاد سلطانپور

صادق لاریجانی


آصادق! «کی چکاره است؟»
آصادق لاریجانی اگر صبح تا شب هم "گلواژه" بگوید و به این و آن بپرد که "تو چکاره‌ای؟" باز هم بر او حٙرٙجی نیست!
او در واکنش به شعار رفع‌حصر مردم، با عصبانیت به روحانی تاخته که: "اصلاً تو چکاره‌ای؟"
او را که کوچکترین لاریجانی‌هاست، یک‌شبه نشاندند بر کرسی "رئیس قوه قضائیه!" و در همان یک‌ شب، او را که احتمالاً دو جزء قرآن هم حفظ نبود، "آیت‌الله" کردند!
این برادر کوچکتر لاریجانی‌ها، فقط در یک شب از برادران بزرگترش، «بزرگ‌تر» شد! فامیلش را "آملی" کرد تا فرق کند و کلی بدبختی کشید تا جایگاهش را اثبات کند! او که تا دیروز از علی‌آقا و جواد حرف زور می‌شنید، حالا باید از خودش یک «آیت‌الله جاافتاده، عالِم و قاطع» نمایش می‌داد!
ظرف یک شب، حکم استیذان و اعدام و حبس و عفو هزاران نفر و ریاست قوه‌ی​ عریض و طویل قضاییه، افتاد دستش! خب آدم از بالانس خارج می‌شود!
حضرت عباسی اگر ما هم بودیم، با این "هجوم قدرت و اختیارات"، دچار اختلال شخصیتی می‌شدیم! دچار توّهم و خود بزرگ‌بینی می‌شدیم! صدا و رفتار و نگاه کردنمان هم عوض می‌شد! هاله نور را که قطعاً می‌دیدیم!
فرض است که «مقامات» را پله‌پله بالا می‌روند.
مثلاً برای آیت‌الله شدن، لابد باید سالها درس خواند تا «آیت‌الله» شد. در دستگاه قضائی هم، لابد باید به درجاتی از حقوق‌دانی و عدل و بی‌طرفی برسد تا قاضی شود؛ چه رسد به قاضی‌القضات!
آن وقت این طفلک را یک‌شبه هم آیت‌الله کرده‌اند و هم قاضی‌القضات! مشخص است که با دیگران با زبان «شما چکاره هستید؟» حرف می‌زند!
آدم کوتوله‌ای که یک‌شبه اینقدر جهشی بالا رفته، به طرز مضحکی، ادای "بزرگان" را در می‌آورد! صدایش را دالبی می‌کند، نگاهش را نافذ، و هی سخنان قاطع صادر می‌کند؛ و درباره‌ی حصر بزرگانی که در خیال هم تجسم نمی‌کرد، حرف می‌زند…!
شبیه "قصه سلطان و شبان" وقتی شبان را بر تخت سلطانی می‌نشانند، هویتش را می‌بازد. متوّهم می‌شود، حس می‌کند دنیا به او رو کرده، دور سرش «هاله‌ی نور» می‌بیند! تُن صدایش عوض می‌شود. بعد یابو ورش می‌دارد که حتماً خبری هست!
شما به یک کلاغ هم آن قدر بها بدهید، خودش را یک طاووس زیبا می‌پندارد: "این منم طاووس علیین شده!"
اما بین مقام "انتصابی" و "انتخابی" فرق‌های فراوانی هست که شما بهتر از بنده می‌دانید.
آصادق لاریجانی حتی منتخب یک شورا در روستا هم نبوده، و یکباره به بالاترین درجه قضایی "منصوب" شده! آخر این چه «بازی روانی» بود که با روح این شبان طفلک کردند و به بالاترین مقام قضایی کشور منصوبش نمودند!
طبیعی است آصادق، از «منتخبان ملت» که به «رأی اعتماد ملت» می‌بالند، کینه به دل داشته باشد و به آنها بگوید: «تو چه کاره‌ای؟»
«منتخب ملت»، یک وزن اجتماعی دارد که علی‌آقا هم با نمایندگی مجلس قم آن را چشیده! ولی این طفلک تمام «هست و نیستش» نصبی و انتصابی است و مزه‌ی رأی ملت را نمی‌داند!
او باید مدام تملق بگوید و چشمش به لبان بالایی باشد. و فقط درباره فرمایشات رهبری، انشاء بنویسد: از فتنه، بصیرت، نفوذ، دشمن…!
یک «مقام منصوب»، به سادگی یک واشر یا لامپ، قابل تعویض است! اما «پر عبای یک منتخب ملت»، مثل موسوی و خاتمی یا روحانی به «کل مقامات نصبی» می‌ارزد. حلاوت مقامی که با رأی ملت به دست می‌آید کجا و بی‌مزه‌گی مقامی که به مِهر و قهر یک نفر بسته است کجا؟
«میز انتصابی»، با یک امضاء​ به امثال آصادق می‌رسد و با دستخطی هم پس گرفته می‌شود! همین حالا آصادق می‌داند که سر بگرداند، ابراهیم رئیسی را جای او می‌نشانند!
اگر بخواهم سخنی به آصادق لاریجانی بگویم، به او یادآوری می‌کنم مقامی که دارید "قرضی" است! نسیه است! ناپایدار است! کینه‌ی قلبی شما از «محبوبیت محصوران» را می‌فهمیم. شما آرزو دارید سود آن ۶۳ حساب بانکی قوه قضائیه را نداشتید، یا اصلاً «آیت‌الله حکومتی» نبودید، اما نصف شیخ مهدی کروبی در بین مردم «رأی و هوادار» داشتید! مردم بعد از ۸ سال هنوز آنها را فریاد می‌زنند!
دیگر فهمیده‌‌اید که یک «منتخب مردم» می‌تواند با "رأی ملت" بر شما منصوب‌ها فخر بفروشد و «مقام نسیه‌تان» را تحقیر کند! اگر این کار را نمی‌کنند، بگذارید پای بزرگواری‌شان.
یک منتخب ملت «همه‌کاره است» و به تعداد آرائی که دارد، بر شما منصوبین حق پرسش دارد. او به تعداد «رأیی» که دارد،  مختار است که مطالبات مردمش را پیگیری کند.
«منتخب ملت همه‌کاره است!» اما فقط یک پرسش باقی می‌ماند؛ اینکه «آصادق چه کاره است»؟
مردی که امروز در «صیغه‌ی موقت» این مقام انتصابی است و فردایی که عزل بشود، مثل آن «شبان پریشان» سر به بیابان می‌گذارد و از خود می‌پرسد: «من چه کاره‌ام؟»
و بالاتر اینکه از خود می‌پرسد: «من حالا کی هستم؟»
چیزی که پاسخش را شاید هرگز نتواند بفهمد…
نويسنده بابک ‌داد
۱۱ خرداد ۹۶
البته من بر این باورم که انتخابات در کشور ما هیچ معنایی ندارد .
تا زمانی که آزادی وجود نداشته باشد همیچی منصوب شده است .