درود خدمت دوستان گرامی
یکی از بازی های سر گرم کننده مجموعه بسیج ایست
و بازرسی های بدون اساس و جهت ایجاد وحشت و البته لذت بردن بسیجی ها است .
یه روزی فرمانده یکی از حوزه های بسیج خواست که
من رو ببینه ، به دیدنش رفتم و بعد از احوال پرسی و کمی خش و بش رفت سر اصل موضوع
در مورد ایست و بازرسی و گشت های عملیاتی صحبت میکرد و میخواست که یه محور عملیاتی
در یکی از جاده های اصلی شهر برای چند ساعتی مستقر کند . از او علت رو پرسیدم که
آیا دنبال مورد مشخصی هستید ؟ گفت نه فقط باید یه ابراز وجود کنیم .
گفتم باشه مشکلی نیست ، کارای اداریش از قبل
تایین شده بود و مجوز محور رو بهم داد .
ما هم با مجموعه هماهنگی کردیم و نیرو ها رو
برای روز و ساعت مشخص فراخوان دادیم و مجهزشون کردیم .
در محل مورد نظر محور ایست و بازرسی رو مسثقر کردیم
و به مواردی که مشکوک بودیم رسیدگی میکردیم .
یه سواری پژو وارد محور شد و متوقف شد ، یکی از
بچه ها گفت که اینجا یه مشکلی داریم . سرنشین خودرو مسول عملیات حوزه بسیجی بود
که دستور این محور رو داده بودند و با بچه
ها همکاری نمیکرد . خیلی محترمانه مدارک ماشین سواری رو ازشون خواستم و فقط کارت
شناسایی خود را به ما نشان میدادند . از بچه ها خواستم که ماشین شون رو مورد
بازرسی قرار بدن و اجازه ندادن و شروع به فحاشی کردند .
بهش دست بند زدم و سوار خودروی نظامی کردمش ،
ماشین را مورد برسی قرار دادیم و مقداری مواد مخدر (تریاک) از خودرو پیدا کردیم ،
طبق مقررات صورت جلسه کردم و گزارش خورم رو رد کردم و مسئول عملیاتی حوزه رو تحویل
نیروی انتظامی دادم .
بعد از اتمام محور از من شکایت شده بود !!!
با کلی داستان و روابط تونستم خودم رو تبرئه کنم
.
واقعا جای تعجب نداره که چرا کشور ما به جای
پیشرفت پسرفت میکند .
با فرمانده حوزه مجدادا یه جلسه گذاشتیم و به من
میگفت که کار من درست نبوده و بعد از نشان دادن کارت شناسایی باید اجازه میدادم که
از محور عبور کند .
بعد از کلی بحث از من خواست که گشت های شبانه
برای امنیت محله برگذار کنیم ،اول قبول نکردم اما با کمی دل جویی به توافق رسیدیم
.
توی اولین شب گشت به یه مورد مواد محرک (شیشه)
برخورد کردیم . یه پسر جون بود وقتی مورد بازرسی بدنی قرار گرفت مقداری مواد با
خودش حمل میکرد و بعد برای زدن دستبند مقاومت میکرد و میگفت که من برادر زاده
فرمانده حوزه هستم !
اهمیتی ندادم و دوباره طبق مقررات صورت جلسه و
گزارش خودم رو نوشتم و تحویل نیروی انتظامی دادمش .
فرمانده حوزه با من یک تماس کوتاه گرفت و گفت
تمامی گشت های عملیاتی رو تعطیل کن و قطع کرد .
درس های زیادی گرفتم این که انسان هایی که به
قوانین احترام نمیزارن و مرتکب جرم و جنایت میشوند درصد زیادیشون ضوابت و روابط
قوی دارند که متصل به سیستم کثیف جمهوری اسلامی ایران دارند .
سعی کردم کوتاه و مفید نوشته باشم
امید وارم که به خوبی متوجه منظورم شده باشین ،
زمانی که یک مجموعه کوچک وابسطه به نظام اسلامی به این شدت قوانین را نقض میکند از
جمهوری اسلامی که سازنده این مجموعه میباشد چه جنایاتی بر میآید ؟
سرنگون باد جمهوری فاسد اسلامی ایران .