دین بجز تعصب بیجا و تعطیل کردن عقل چیز دیگری نیست...


سرسپردگی به یک ایدئولوژی خاص و ایمان کورکورانه به یک مذهب، بشر را از دایره انسانیت خارج می‌کنند. انسان سرسپرده نیروی تعقل خود را در پای باورهایش قربانی کرده و اطاعت  بی‌چون و چرا و بی‌رحمانه را جایگزین آن می‌کند‌.
نمی‌توان برای یک متعصب دینی استدلال کرد، حقیقت برای او چیزی‌ست که عقاید او را تأيید می‌کند! اصولاً دین نمی‌تواند خواست‌های بشر امروزی را پاسخ دهد و مانعی در جهت رشد شخصیت فردی، اجتماعی و سیاسی اوست. این را تاریخ تمدن بشری بخوبی ثابت کرده است.
حکومت‌های دینی به خودشان اجازه دخالت در امور شخصی افراد را می‌دهند. مردم را به نفهمی، بی‌شعوری، بی‌عقلی متهم می‌کنند و در این راه صدها آیه، فتوا، شرعیات نازل می‌کنند و اگر فردی اطاعت نکند بر طبق شرعیات افراد را به اشد مجازات می‌رسانند.
برای داشتن یک زندگی انسانی لازمه‌اش جدایی دین از حکومت است. در واقع انسان آزاد است که دین داشته باشد و یا نداشته باشد و در عین حال هر کسی حق زندگی، آزادی بیان و ... را دارد.
باورهای شخصی افراد یک امر کاملاً خصوصی است تحت هیچ شرایطی نباید در جامعه نقشی داشته باشد. دین‌دار دینش را داشته باشد، بی‌دین هم به بی‌دینی خود افتخار کند و در عین حال با احترام به همدیگر، عقاید هم را نیز به چالش بکشند و ضمن اینکه همکاران خوبی برای اداره امور جامعه هستند.

کسی که ذوق فلسفی ندارد زندگی را محبوس در حصاری از تعصبات و تصدیقات قبلی حاصل از استعمال شعور عادی و فطرت سلیم و از عقاید و عادات رایجه در عصر و دوره خود و میان قوم و ملت خویش و از مسلماتی که در ذهن او بدون رضایت عقل عامد و قاصد رشد کرده و راسخ گردیده، به سر می‌بَرد.
در نظر چنین شخصی عالم خلقت دستگاهی مبین و معین و متناهی و واضح است، اعیان و اشیاء مأنوس برای او ایجاد مسئله نمی‌کند و امور و امکانات نامأنوس را از روی تحقیر و بی‌اعتنایی طرد و نفی می‌نماید.
اما همینکه به تفلسف یعنی تفکر فلسفی پرداختیم، می‌بینیم که حتی عادی‌ترین امور مأنوس روزمره زندگی، منتهی به مسائلی می‌گردد که پاسخ آن‌ها بسیار ناقص و ناتمام است. (راسل)

چرا ادیان خطرناک و مضرند؟
خیانت کردن به همسر کار بدی‌ست ولی اگر چند همسری باشد و مذهب اجازه داده باشد کار موجهی می‌شود! تبعیض بین زن و مرد کار اشتباهی‌ست ولی اگر مذهب گفته باشد که سهمیه پسر دو برابر دختر است و حتی یک پیغمبر زن هم مبعوث نشده باشد اشکالی ندارد!
کشتن آدم‌ها جنایت محسوب می‌شود ولی اگر در راه خدا باشد خیلی هم خوب است و وعدهٔ بهشت هم برای آن داده‌اند! قربانی کردن فرزند انسان کثیف‌ترین کار دنیاست ولی اگر ابراهیم باشد و برای نشان دادن ایمانش به خدا باشد بزرگ‌ترین فضیلت دنیا محسوب می‌شود!
دروغ گفتن کار زشتی‌ست ولی اگر تقیه باشد و به نحوی به خدا و دین برگردد ایرادی ندارد! ازدواج از روی سیاست و نگاه ابزاری به زن اوج رذالت‌ست ولی اگر برای پیغمبر خدا باشد خیلی هم خوب و از روی خیرخواهی‌ست!
ازدواج مرد ۵۳ ساله با دختر ۷ ساله یک جنایت و نشانگر بیماری جنسی و یا بیشعوری‌ست ولی برای الگوی اصلی مؤمنان جایز و سمبل شعورست! به غنیمت گرفتن زن‌ها در جنگ و فروش آن‌ها به عنوان کنیز عملی شدیداً غیر انسانی‌ست ولی برای لشکر اسلام و در راه خدا بلامانع و توصیه هم شده است!
کتک زدن زن‌ها و زجر کُش کردن انسان‌ها با سنگ (سنگسار) عملی حیوانی‌ست ولی اگر در کتاب مذهب آمده باشد حتماً توجیه‌پذیر می‌شود! مجبور کردن دیگران به پذیرفتن و اجرای عقاید ما و گرفتن حق آزادی و دموکراسی از مردم کار بدی‌ست ولی اگر امر به معروف باشد، حجاب اجباری یا دین اجباری باشد، بسیار هم خوب و درست است!
و ...
نتیجه: هر کار غیر اخلاقی اگر اسم مذهب روی آن بیاید و به طریقی ادعا شود که برای خداست، توجیه‌پذیر می‌شود و فرقی ندارد که آن کار چقدر پست و رذیلانه باشد. این‌ها را که خواندی شاید بتوانی درک کنی که چرا ادیان خطرناک هستند. چون ادیان (بدون هیچ زحمتی) براحتی می‌توانند ضد ارزش‌ها را به ارزش‌ها و ارزش‌ها را به ضد ارزش‌ها تبدیل کنند و تازه دیگران هم بگویند که: به عقایدش احترام بگذار! عقاید هر کسی محترم است و مهم نیست که آن عقاید چه چیزهایی را شامل بشود، برای همین باید ریشه را زد و نه برگ‌ها را ...!
گردآورنده : میلاد سلطانپور

مقاله مسیح علی نژاد در نیویورک تایمز

 
نيكى هيلى، سفير آمريكا در سازمان ملل متحد در نشست اضطرارى شوراى امنيت: اگر اصول بنيادين شوراى امنيت معنايى داشته باشد نه تنها فرياد مردم ايران را مى شنوند بلكه به آن پاسخ خواهند داد.
 
مسیح علی نژاد مقاله مفصلی در نیویورک تایمز منتشر کرده و گفته تظاهرات سراسری در ایران ناشی از خشم عمومی و نارضایتی داخلی است و مردم ایران هرگز از عربستان یا آمریکا خط نمی گیرند. آنها اگر در ایران رسانه ای داشتند، شنیده می شدند،  اگر سرکوب و سانسور و تحقیر نمی شدند کار به اینجا نمی کشید که حالا خودشان را در مقابل گلوله و باتوم قرار دهند تا رنج و دردشان شنیده شود. آقای روحانی  رییس جمهور ایران در مورد تظاهرات سراسری ایستاد و گفته  فقط اعتراض مسالمت آمیز در ایران قابل پذیرش است.
جواد ظریف هم گفته که حکومت ایران از حق رای و حق برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز در ایران محافظت می کند.
هر دو حقیقت را آشکارا انکار می کنند. در ایران ما به هیچ وجه حق برگزاری راهپیمایی اعتراضی نداریم.  من به عنوان یک خبرنگار با معلمانی مصاحبه کرده ام که به خاطر تجمع مسالمت آمیز مقابل مجلس بازداشت شدند. اسماعیل عبدی معلمی است که همچنان در زندان به سر می برد. راننده های شرکت واجد به خاطر مشکلات صنفی شان تجمع کردند اما کتک خوردند. رضا شهابی همچنان در زندان است. زنان و مردان ایرانی یک تجمع مسالمت آمیز علیه اسید پاش ها تشکیل دادند ولی معترضان به اسید پاشی به جرم اغتشاش زندانی شدند در حالی که خود اسید پاش ها آزاد هستند. نرگس محمدی یکی از معترضان به اسید پاشی همچنان در زندان است. با مال باختگانی حرف زدم که به خاطراز دست دادن پس انداز های شان و ویران شدن زندگی شان ناگزیر شدند تجمع های مسالمت آمیز برقرار کنند اما تجمعات شان سرکوب شد و کتک خوردند. در ایران معدن چیان فقط به جرم برگزاری یک تجمع مسالمت آمیز شلاق خوردند. دانشجویان و  فعالان مدنی و روزنامه نگاران هیچ راهیپمایی خشونت آمیزی برگزار نکردند ولی همشه زندانی می شوند به جرم اعتراض و انتقاد.  زنان بد حجاب هم همینطور. دختری که به شکل مسالمت آمیز شاال سفیدش را در خیابان انقلاب چون پرچم اعتراض به حجاب اجباری بالا گرفت الان کجاست؟  در تمام این سالها هر چه  اعتراض و راهپیمایی مسالمت آمیز برگزار شد همه را با باتوم و زندان و شلاق و تبعید جواب دادند، شبکه های اجتماعی را هم برای مردم فیلتر می کنند و  بعد وزیر خارجه و رییس جمهور فیلتر را دور می زنند می آیند در توییتر می نویسند راهپیمایی مسالمت آمیز آزاد است و این مردمی که کشته و زندانی شدند اغتشاشگر بودند. این دروغ آشکار علیه یک ملت است که مسالمت آمیز ترین اعتراض هایش همیشه سرکوب شده. خشم ملت از همین خفقان و سانسور و دروغ است که در بیش از شصت شهر ایران به فریاد تبدیل شده. برای همین است که در این راهپیمایی ها شما زنان کارگری را می بینید که با شجاعت در مقابل دوربین ها می ایستند و در مورد مشکلات شان بدون ترس سخنرانی می کنند. اعتراضات این مردم را به غرب و دونالت ترامپ و عربستان سعودی وصل کردن خطاست. این مردم از مشکلات معیشتی و خاصه خرجی های جمهوری اسلامی در غزه و لبنان و سوریه به تنگ آمده اند. از سرکوب و دیکتاتوری به تنگ آمده اند و شعارهای شان گواه همین است.
 
گردآورنده : میلاد سلطانپور
 

نامه سرگشاده مخالفان جمهوری اسلامی خطاب به مردم شجاع ایران

 
 
هم‌میهنان عزیز
در جفای تبعید و دوری ناگزیر از سرزمین و میهن عزیزمان و ناتوان در همیاری و همراهی شما در آوردگاه نبرد با جمهوری اسلامی، ما امضا کنندگان این نامه اندک پژواک غریوهای شکوهمندتان در بیرون مرزهای میهن دربندمان هستیم. اگرچه آوازه بی‌باکی و دلیری شما هم‌میهنان در این چند روز چنان است که چشم جهان را به ایران خیره ساخته است ولی بدانید که تنها نیستید و تنها نیستیم. چنانکه در گذشته نیز با رصد تحولات جهانی به‌نفع صدای دادخواهی ملت‌مان، خواستار بریدن شریان‌های مالی سپاه و مافیای ولی‌فقیه شده بودیم چرا که هنوز فریاد نداهای جنبش سبز در گوش‌مان بود که »نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران«. ما خواستار فشار بر فرماندهان فاسد ارگانی شده بودیم که همراه با روحانیت حکومتی بر پیکره اقتصاد کشور چنبره زده است و برای پیشبرد ایدئولوژی شیعی‌اش حاضر شده از روی جنازه هزاران کودک سوری رد شود و ایران را وارد بدنام‌ترین جنگ نیابتی در تاریخ معاصرمان کند. اگرچه خود ملت بزرگ ایران توانایی سرنگونی این رژیم ددمنش را دارد، حمایت بین المللی از معترضان می‌تواند قوت قلبی به مردم داده و روند تغییر در ایران را تسریع کند.
لذا ما امروز نیز از همه جهانیان و به‌ویژه کشورهای داعیه‌دار دموکراسی و حقوق بشر می‌خواهیم که به خیزش آزادی‌خواهانه ملت ستمدیده اما سرفراز ایران بپیوندند و طمع منافع اقتصادی را در حفظ ارتباط با رژیم کنونی وانهند، چرا که سود درازمدت آنان نیز قطعاً در تعامل با حکومتی نیست که به پول‌شویی و تروریسم شهره است. شوربختانه خطاهای جبران‌ناپذیر دولت قبلی کاخ سفید به فجایعی ختم شد که آثارش امروز یک به یک آشکار می‌شود. ما بار دیگر می‌پرسیم که منافع برجام برای ایران چه بوده است؟ و اگر سود آن به جیب ملت نرفته، پس آنهمه سرمایه کجا خرج شده است؟ جز اینکه جمهوری اسلامی از آن برای گسترش جنگ‌افروزی‌های فرقه‌ای در منطقه و تهیه ابزار سرکوب و تجهیز سرکوبگرانش در داخل بهره بُرد؟
ما از سازمان ملل و دیگر نهادهای بین‌المللی می‌خواهیم که از همه ابزارهای مشروع و مورد توافق جامعه جهانی برای قطع بازوهای سرکوب رژیم استفاده کنند. ما هشدار می‌دهیم که مماشات کشورهای غربی در برابر کشتار معترضان و رویای مذاکره با حکومتی که از روز به‌دست گرفتن قدرت تا کنون ده‌ها هزار نفر از مردم خود را اعدام کرده است تنها به وخامت هر چه بیش‌تر اوضاع ایران و خاورمیانه خواهد انجامید. ملت ایران به‌روشنی در شعارهای خود خواستار پایان این رژیم و رهایی از فلاکت چهل ساله است. تغییر یعنی گردن نهادن به خواست مردم در برگزاری یک رفراندوم آزاد و قانونی. ما امضاکنندگان »بیگانه‌هراسی« را بزرگ‌ترین کمین بر سر راه هر جنبش دموکراتیک در برابر دولتی سرکوبگر می‌دانیم.
جمهوری اسلامی از همبستگی بین‌المللی با ملتِ به‌جان‌آمده بیمناک است و به هر بهانه‌ای می‌خواهد جنبش را به بیرون وصل کند، آنهم در حالی که اصالت این جنبش از درونی‌ترین و دیرین‌ترین آرزوهای ملت ایران ریشه می‌گیرد. چنانکه ادعای استقلال بانیان این فرقه از روز نخست دروغ بود، ژست میهن‌پرستی‌شان نیز تنها برای استمرار تاراج میهن است. در همین راستا، ما آگاهانه از تمامی سیاستمداران آمریکایی از هر دو جناح جمهوری‌خواه و دموکرات سپاسگزاریم که در این روزها به خیزش مردم ایران بی‌توجهی نکردند. حمایت دولت و مردم برخی دیگر از کشورها نیز از همین‌جهت ارزشمند است. درست ازین‌رو، سکوت بیش‌ترینه کشورهای جهان نباید ادامه پیدا کند و در همین روزهای حیاتی است که ملت ایران حامیان خود را می‌شناسد. به‌علاوه، جهان باید رفتار جمهوری اسلامی را با معترضان زیر ذره‌بین بگیرد و برای مهار خشونت دولتی به اقدام‌های موثر دست یازد. تدبیر و امید به‌سبک حسن روحانی منجر شد به صرف پول‌های برجام برای حفظ بشار اسد و فربه‌تر کردن حسن نصرالله و افزودن بر بودجه سپاه و در نهایت تشویق نهادهای نظامی و انتظامی توسط شخص او به سرکوب مردم. جهان پیام شما را هر چه رساتر شنیده است که اصلاح‌طلب و اصولگرا هر دو در خون مردم ایران نان می‌زنند.
شما تنها نیستید. ما همه با هم هستیم. ما بی‌شماریم.
به امید آزادی ایران
عبدالرضا احمدی، مدیر انجمن ترویج جامعه باز
امیرحسین اعتمادی، زندانی سیاسی پیشین – رئیس مرکز بین‌المللی مطالعات لیبرالیسم
خسرو الماسی، فعال سیاسی
کاوه آهنگری، فعال سیاسی
امیر یحیی آیت اللهی، پژوهشگر در مطالعات ایران
محمد ایزدی، پژوهشگر علوم انسانی در پاریس
سیاوش بختیاری، فعال سیاسی
رامین پرهام، نویسنده
سپیده پورآقایی، فعال مدنی و زندانی سابق سیاسی
محمدرضا توکلی، فعال حقوق بشری
مهدی جلالی تهرانی، کنشگر سیاسی
دانیال جعغری، پزشک
علی حاجت نیا، فعال مدنی
کاملیا حاج قاسم ، گالریست، نقاش
سعید حسینپور، مهندس عمران – کنشگر سیاسی
شیما کلباسی، فعال حقوق بشر
محسن رسولی، فعال مدنی
فریبا رفیعی، فعال حقوق بشری
اردشیر زارع زاده، مدیر مرکز جهانی حقوق بشر در کانادا- زندانی سیاسی سابق
فرهود سلمان مهاجر، کنشگر مدنی
سلمان سیما، فعال سیاسی – زندانی سیاسی پیشین
حامد شیبانی راد، پژوهشگر در مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه
کاوه شیرزاد، فعال سیاسی – از بنیان‌گذاران شهروندیار
اشکان صفایی، پژوهشگر تاریخ خاورمیانه
سیاوش صفوی، زندانی سیاسی پیشین – عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال ایران
برزومهر طلوعی، فیزیکدان – فعال سیاسی
حمیدرضا ظریفی نیا، روزنامه نگار
لیونا عیسی قلیان، عضو دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال ایران
نیلوفر غلامی، فعال سیاسی
حمید قهرمانی، فعال سیاسی
میلاد کعبی، وبلاگ نویس
کوروش کوچکپور، استاد دانشگاه و فعال مدنی
دامون گلریز، پژوهشگر و مدرس دانشگاه لاهه
بهزاد مهرانی، زندانی سیاسی پیشین – عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال ایران
میثم مهرانی، فعال سیاسی – عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال ایران
یوحنا نجدی، مدیر اجرایی انجمن ترویج جامعه باز
امیر یاری، وبلاگ نویس و فعال سابق دانشجویی
اشکان یزدچی، فعال سیاسی – زندانی سیاسی سابق
میلاد سلطانپور، وبلاگ نویس
لینک منتشر کننده : https://shahrvand-yar.com/Ie6YY

اموال عمومی کدامند؟


 
 اموال عمومي روح و روان ما بود كه تخريب شد. حالا مرا كه هر بار از اعتراض مسالمت آميز نوشتم متهم مي كنيد به تشويق مردم براي تخريب اموال عمومي؟ اموال عمومي خنده هاي من و مادرم بود كه در  آخرين عكس يادگاري مان خشكيد. اموال عمومي پول توجيبي من بود كه  نان نداشتيم بخوريم لباس كهنه ي اين و آن را مي پوشيديم ولي مقبره ها و گنبدهاي طلاي تان محاصره مان كرد خفه مان كرد .
اموال عمومي دكل نفتي بود، سپرده هاي يانكي بود، سيصد هزار ملياردي بودكه اختلاس كرديد.
اموال عمومي  پول من بود كه هزينه شد تا آقازاده هاي شما براي تحصيل راهي خارج كشور شوند.
اموال عمومي مسكن مهر بود كه آجر هاي مقوايي اش را با تُف به هم چسبانديد.
اموال عمومي خيابان هاي پر از چاله است.
اموال عمومي جاده هاي مرگبار است.
اموال عمومي را شما با بالا پريدن از ديوار خانه هاي مردم و شكستنِ ماهواره هاي شان ويران كرديد.
اموال عمومي ميلياردها تومان بود كه هزينه گشت ارشاد كرديد تا ما را با حقارت سوار ماشين گشت ارشاد كنيد و بعد توي مغزمان فرو كنيد عوضش امنيت داريد.
اموال عمومي امنيت نداشته من بود در مهماني ها و در خيابان با هر مشتي كه توي سرم زديد تا مرا به زور روانه بهشت كنيد.
اموال عمومي كجاست كه خواهران من سهمي از آن ندارند و  براي امرارمعاش تن فروشي ميكنند؟
اموال عمومي دو سال عمر برادرانم است كه در خدمت سربازي اجباري سر مي شود با تحقير و توسري.
اموال عمومي شيشه هاي نوشابه بود كه يك يك در ما تن و جانِ معترضان فرو كردند.
اموال عمومي نوابغ و شاعران و هنرمندان و داشنمدان اين مملكت بودند كه از اينجا فراري شدند
اموال عمومي منم كه مي نويسم و اجازه انتشار  دلنوشته هايم را در كشور خودم ندارم،
اموال عمومي
دخالت دين در خصوصي ترين انتخاب زندگي ماست.
اموال عمومي صرف خرافه پرستي و ايجاد عذاب وجدان هاي مذهبي در دل و جان مردم شد.
اموال عمومي توي حلق صدا و سيما و قرائي ها و هر شبكه يك آخوندِ بي سواد فرو شد تا جامعه را در فقرِ آگاهي و فقرِ فكري نگه دارند  تا مبادا كه بفهمند چه بلايي به سرشان آورديد.
اموال عمومي نفس ما ملت است  در  هواي آلوده ي اهواز و تهران و ايران تنگ شده.
اموال عمومي صرف توليد ماشين ها و بنزين هاي بي كيفيت شده تا بيشتر خفه شويم.
اموال عمومي معلم هاي و كارگرهاي حقوق نگرفته كشور اند. أموال عمومي منم كه از كشورم تبعيد شدم.
اموال عمومي كلاس ديني و معلم پرورشي بود كه نفرت آفرين. .... ما را متهم مي كنيد به تشويق افكار عمومي براي تخريب اموال عمومي؟ مايي كه به مسالمت آميز ترين و مدني ترين شكل ممكن مدام بِه معترضان نوشتيم مراقب اموال عمومي باشيد در حالي كه اموال عمومي حق ما بود كه شما خورديد ميان مردم ميان خانواده ها جدايي انداختيد.
اموال عمومي حق شادي هاي ما حق در آغوش كشيدن هاي يك ملت بود كه ممنوع شد.
اموال عمومي من بودم كه تخريبم كرديد، كه تحقيرم كرديد كه خفه ام كرديد، كه مريضم كرديد، كه افسرده ترين كشور دنيايم كرديد، كه عصباني ترين ملت دنيا معرفي ام كرديد.
اموال عمومي كتاب مدرسه و كتابي بود كه تاريخ تحريف شده به خورد ما داد از ما يك ملت مرگ بر گو بسازد.
اموال عمومي  كتاب تعليمات ديني و تعليمات اجتماعي بود كه در آن به جاي توضيح درست چگونگي روابط آدم ها در جامعه، دخالت و فضولي كردن در زندگي ديگران را ياد داد.
اموال عمومي صرف آموزش مردم به زيستِ دوگانه داشتن و دروغ و ريا شد.
اموال عمومي من بودم كه براي دو بي ححابي شلاق خوردم چون قانون كشورم گفت ، براي شراب خوردن در تنهايي و حريم خصوصي شلاق خوردم چون قانون كشورم به تو مجوز داد از ديوار خانه ام بالا بروي. اموال عمومي من بودم كه براي يك تجمع ساده باتوم خوردم چون قانون كشورم اجازه شليك داد به شما براي دفاع از دستاوردهاي انقلابي كه به خاطرش شيشه شكستيد، اتوبوس آتش زديديد و با وعده ي بهشت خالي تمام زندگي ما را جهنم كرديد.
اموال عمومي جواني ما بود كه بيمه ي عمر جنتي ها شد تا مادام العمر بر صندلي قدرت بنشينند و براي ما دولت تعيين كنند مجلس تعيين كنند، حقارت تعيين كنند، خفت تعيين كنند. اموال عمومي روح و روان ما بود كه تخريب شد....امنيت عمومي كودكي و نوجواني و جواني ما بود ويرانش كرديد...شما كه مي خوانيد بنويسيد اموال عمومي چه بود و چه كساني تخريبش كردند؟
مسیح علینژاد